ستاره ى سهيل
مرحوم حاج شيخ الاسلامى عليه الرحمه فرمود:شنيدم از عالم بزرگوار و سيد عاليقدر امام جمعه بهبهان كه در اوقات تشرف به مكه معظمه،روزى به عزم تشرف به مسجد الحرام و خواندن نماز در آن مكان مقدس از خانه خارج شدم در اثناء راه خطرى پيش آمد و خداوند مرا از مرگ نجات داد و با كمال سلامتى از آن خطر رو به مسجد آوردم،نزديك در مسجد خربزه زيادى روى زمين ريخته بود و صاحبش مشغول فروش آن ها بود، قيمت آن را پرسيدم گفت آن قسمت فلان قيمت و قسمت ديگر ارزان تر و فلان قيمت است،گفتم پس از مراجعت از مسجد مى خرم و بمنزل مى برم،پس به مسجد رفتم ومشغول نماز شدم. در حال نماز در اين خيال شدم كه از قسمت گران آن خربزه بخرم يا قسمت ارزانترش،و چه مقدار بخرم و خلاصه تا آخر نمازم در اين خيال بودم و چون از نماز فارق شده خواستم از مسجد بيرون روم،شخصى از در مسجد وارد و نزديك من آمد و در گوشم گفت:خدائيكه ترا از خطر مرگ امروز نجات بخشيد،آيا سزاوار است كه در خانه او نماز خربزه اى بخوانى؟فورا متوجه عيب بزرگ خود شدم و بر خود لرزيدم،خواستم دامنش را بگيرم...او را نيافتم. نظرات شما عزیزان:
متن خیلی قشنگی بود.هم خنده آور(نماز خربزه ای)هم عرفانی.ممنون
حیدری
ساعت18:49---10 خرداد 1391
خیلی خیلی زیبا بود ، لذت بردم.
موفق باشید shoma lotf darid.mamnonam سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, :: 22:45 :: نويسنده : سیما
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|